حتما بخوانید!(گفتگو با نفر اول کنکور سراسری تجربی)

نفر اول شدن رویای چندان بزرگی نیست/ هیچگاه نخواستم مانند کسی باشم

تبریز – خبرگزاری مهر : پویا براهیم باستانی درخصوص رموز موفقیت خود و همچنین سختی های یک شدن در کنکور سراسری گفته و تأکید دارد: نفر اول شدن رویای چندان بزرگی نیست .

به گزارش خبرنگار مهر، قبل از دیدنش تصور می کنی با شخصی متفاوت مواجه خواهی شد، شخصی که یک بودنش او را با همه آدم های اطرافش متمایز کرده، اما وقتی همراه مادرش وارد خبرگزاری می شود و حرف هایش را می شنوی و خنده هایش را می بینی، متوجه می شوی تفاوت زیادی با آدم های اطرافت ندارد.

خودش که می گوید کار خاصی نکرده و نفر اول شدن زیاد هم رویای بزرگی نیست، رویای نه چندان بزرگی که برای رسیدن به آن سال ها تلاش کرده است.

می خواهد پزشک شود شغلی که به تاسی از پدر و مادرش که هر دو پزشک هستند انتخاب کرده است. پدرش پزشک است و مادرش دندانپزشک و پویا این عامل را زمینه ساز ایجاد علاقه او به رشته پزشکی می داند.

یک برادر کوچک هم به نام پیام دارد، پیام 13 ساله ای که کار او به مراتب سخت تر از برادر بزرگترش است زیرا او از هم اکنون باید برای رتبه یک شدن تلاش کند و برای جلو زدن از برادر خود، شاید باید رکورد ادوار مختلف تاریخ کنکور را بشکند.

*توضیح مختصری در خصوص خودتان بدهید.

پویا براهیم باستانی متولد 20 شهریور سال 74 در شهر تبریز هستم و  دوره دبیرستان خود را در مدرسه تیزهوشان شهید مدنی این شهر گذرانده ام.

*در دوران مدرسه جزو کدام دسته از دانش آموزان بودید؟

بر عکس تصور همگان من جزو دانش آموزان شلوغ مدرسه بودم، البته درس خوان بودنم باعث شده بود هیچ کدام از معلمانم نتوانند در برابر شلوغی های من اعتراضی کنند.

*این شلوغی هایتان که باعث احضار والدینتان به مدرسه نشده بود ؟

نه، تا این حد هم شلوغ نبودم.

*معدلتون در دوره پیش دانشگاهی چند بود ؟

19.95

*درس خواندن برای کنکور را از چه زمانی شروع کردید ؟

از همان سال دوم دبیرستان به صورت جدی به زدن تست و درس خواندن در حد کنکور پرداخته بودم و در سال سوم نیز دروس پیش دانشگاهی را پیش خوانی کردم تا با ورود به این مقطع دچار فشار زیادی نشوم، هرچند دوره پیش دانشگاهی اوج درس خواندن من برای کنکور بود.

*از کلاس های کمک آموزشی خاصی استفاده کردید ؟

نه، هرچند به کلاس ها و مشاوره های چند میلیونی نیز اعتقادی ندارم و به نظرم این تلاش خود فرد است که سبب موفقیت وی در کنکور می شود.

*روزانه چند ساعت مطالعه می کردید ؟

از ابتدای تابستان 91 هر هفته تنها 20 یا 30 ساعت مطالعه مفید داشتم که این میزان در اواخر تابستان به 40 ساعت رسید، با آغاز ماه مهر نیز با همین 40 ساعت ادامه دادم که در روزهای پایانی این میزان به 70 ساعت در هفته افزایش یافته بود.

*محل مطالعتان کجا بود ؟

بیشتر در خانه درس می خواندم چون می دانستم با حضور در کتابخانه حواسم پرت می شود .

*در این مدت آیا به انجام تفریحاتی هم می پرداختید ؟ چون وقتی پای صحبت بیشتر رتبه های برتر که می نشینی بزرگترین تفریح خود را درس خواندن اعلام می کنند، شما هم اینگونه بودید؟

خب من تفریحات ویژه خودم را داشتم؛ از تماشا کردن تلویزیون تا بیرون رفتن و گشت و گذار در شهر ، هرچند بیشتر تفریحات من همراه با خانواده بود و کمتر پیش آمده بود همراه دوستانم به بیرون بروم.

البته در این میان درس خواندن کار اصلی من است و شغل آینده من با آن تعیین می شود و نمی توان روی آن به عنوان تفریح حساب باز کرد.

*به کدام درس علاقه بیشتری داشتید و دروس عمومی و اختصاصی را با چه درصدی می خواندید ؟

طبیعتا" به رشته زیست شناسی علاقه بیشتری داشتم.در خصوص درصد های مطالعه ام هم دروس اختصاصی را با نسبت 80 درصد  و دروس عمومی را به نسبت 20 درصد مطالعه می کردم.

*درصدهاتون را به خاطر دارید؟

ادبیات : 89.5   عربی : 78.7   دینی : 89.5   زبان : 89.5   زمین شناسی 89.5    ریاضی : 93.5   زیست شناسی : 93.5    فیزیک : 100   شیمی : 93.5

*شده بود که دیگه از درس خوندن خسته بشید و بگید دیگه بسه ؟

نه تا این حد، ولی خب من هم برخی اوقات از درس خواندن زیاد خسته می شدم و در این مواقع حدود دو روز از درس خواندن دست می کشیدم تا دوباره انرژی بیشتری بگیرم.

*اگر مطالبی که خوانده بودید را فراموش می کردید، عصبی نمی شدید ؟

قبل از کنکور تمامی دبیران به منم گفته بودند در صورتی که مطلبی را فراموش کردی، نترس چون وقتی فرد می خواهد به طور مستقیم مطلبی را به یادش بیاورد این امر محقق نمی شود ولی با خواندن روی سوال و تست تلنگری به ذهن زده می شود و بلافاصله مطلب فراموش شده به ذهن خطور می کند.

*فکر می کردید که تک رقمی شوید ؟ اگر اینگونه نمی شد چه عکس العملی نشان می دادید؟

فکرش را می کردم که تک رقمی باشم اما اگر این رتبه را کسب نمی کردم بالطبع ناراحت می شدم.

*از طرف خانواده یا آشنایان فشار خاصی وارد می شد که تک رقمی شوید ؟

از طرف خانواده که اصرار خاصی نبود اما خودم تمام عزمم را بر سر تک رقمی شدن گذاشته بودم.

*پس از جلسه کنکور چه حسی داشتید؟ در جواب اولین سوال " چطور بود " چه جوابی دادید ؟

اولین نفر مادر یکی از دوستانم بود که با شنیدن جمله "سخت بود " از طرف من به شدت ناراحت شد. هرچند پس از آن که با دوستانم صحبت کردم و فهمیدم وضعیت همه مانند من است تا حدودی خیالم راحت شد .

*رتبه یک بودن چه حسی دارد؟

خب اولش که رویایی بود اما مدت زمان کمی که می گذرد برای آدم عادی می شود به طوری که با خودت فکر می کنی اتفاق زیاد خاصی هم نیفتاده.

*قبل از این ماجرا تصورتان از یک فرد با رتبه یک چی بود ؟

تصور خاصی نداشتم ولی می دانستم کار هرکسی نیست که بتواند رتبه یک کشور را کسب کند هرچند تا قبل از این خیلی دوست داشتم با نفرات اول کنکور صحبت کنم .

*روش کلی درس خواندنتان چگونه بود ؟

هرشخصی برای خودش روش خاص مطالعه دارد ، من هر دو هفته یک بار برنامه ریزی می کردم و اگر در طول یکی از روزهای هفته مشکلی پیش می آمد برنامه آن روز را با برنامه های روزهای دیگر جایگزین می کردم.

*برای انتخاب رشته هم که تصمیمتان را گرفته اید ؟

رشته پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی تهران، در آینده هم تصمیم دارم در شاخه جراحی قلب به رشته خودم ادامه بدهم.

*به خارج از کشور هم برای ادامه تحصیل فکر می کنید یا نه ؟

خب باید از بهترین امکانات برای ادامه تحصیل استفاده کرد به همین خاطر اگر موقعیت مناسبی برای ادامه تحصیل در خارج از کشور پیش بیاید از این فرصت استفاده خواهم کرد.

*هم اکنون و قبل از ورود به دانشگاه تصورتون از محیط دانشگاه چگونه است ؟

دانشگاه هم به عنوان مدرسه ای دیگر البته با سطحی بالاتر است ، هرچند من خودم همیشه عاشق تحول بوده ام و دوست دارم محیط تازه ای را تجربه کنم به خصوص دانشگاه علوم پزشکی که همه دانشجویان آن برای رسیدن به این دانشگاه زحمت کشیده اند و مخصوصا کار من در این میان سخت تر است چون من با عنوان رتبه یک وارد این دانشگاه شده ام و باید این عنوان را همیشه حفظ کنم.

*از سازمان سنجش جایزه خاصی برایتان در نظر نگرفته اند ؟

تا قبل از این، صحبت هایی از اهدای جوایز به رتبه های برتر بود اما تاکنون هیچ جایزه ای داده نشده است.

*پدر و مادرتون چطور ؟ قبل از کنکور وعده هدیه خاصی که به شما نداده بودند ؟

نه ! قبل از کنکور در این خصوص صحبتی نشده بود و تمامی وعده و وعیدها به ایام بعد از کنکور موکول شده بود.

 

*رابطتون با فوتبال و تراکتورسازی چطوره ؟

به هیچ وجه به فوتبال علاقه ندارم اما تیم تراکتورسازی جایگاه ویژه ای برای همه مردم آذربایجان دارد به همین دلیل اغلب نتایج بازی این تیم را پیگیری می کردم.

*ایا در زندگیتون به شخص خاصی حسادت کرده اید و یا دوس داشته اید جای شخص دیگری بودید ؟

نه، من همیشه دوست داشته ام به گونه ای زندگی کنم که خودم می خواهم و تمام تلاشم را برای تحقق این امر می کنم.

*قبل از کنکور به چند نفر وعده ناهار یا شام داده بودید؟!

خوشبختانه قول های بزرگی در این باره به کسی نداده بودم اما هم اکنون هر کسی را که می بینم از من نهار یا شام می خواهد.

*تا چه حدی فرد مذهبی و معتقدی هستید و تاثیر این اعتقادات در کنکور را تا چه حدی ارزیابی می کنید ؟

در مسیر کنکور سختی های زیادی وجود دارد که اگر بخواهی این سختی ها رو بدون یک همراه طی کنی به طور یقین شکست خواهی خورد، من نیز تمام طول مسیر را تنها با توکل به خدا طی کرده ام و به این امر معتقد هستم که اگر کسی در یک راهی زحمت کشید به طور یقین نتیجه آن را می بیند و من هم مطمئن بودم که اگر نتیجه کارم را در کنکور نمی دیدم، صد درصد نتیجه اش را بعد از کنکور و در جریان دیگری مشاهده می کردم.

به پویا گفته ام تنها به هوشش اکتفا نکند

گیتی صارمی، مادر پویا براهیم هم در این گفتگو در خصوص میزان تلاش بالای پویا برای این آزمون می گوید : پویا خیلی فرد سخت کوشی است و این تلاشش بود که سبب موفقیت او در کنکور شد زیرا من همیشه به او می گویم که تنها به هوشش اکتفا نکند بلکه با جدیت هرچه تمام برای کنکور درس بخواند.

وی ادامه می دهد : همواره به هر دو فرزندم سفارش کرده ام که مراقب باشند در موقعیتی قرار نگیرند که حسرت گذشته را بخورند و بگویند اگر فلان کار را کرده بودم امروز شرایط بهتری داشتم.

صارمی با اشاره به نقش خانواده در این موفقیت پویا می گوید : تمام این مدت سعی کرده ام حضور بیشتری در خانه داشته باشم تا بتوانم محیط خانه را برای درس خواندن وی آماده تر کنم زیرا به نظرم خانواده و محیط خانه نقش به سزایی در موفقیت یک فرد در زمینه های مختلف دارد، هرچند من همواره گفته ام  که بین رتبه های یک تا 50 کنکور تفاوت زیادی نیست بلکه این شرایط است که موجب تفاوت هایی در رتبه های این افراد می شود.(برگرفته از وبلاگ دوم تجربی)