دبیرستان نمونه دولتی شهید احمدی روشن گتوند

دوره ی دوم
دبیرستان نمونه دولتی شهید احمدی روشن گتوند

دبیرستان نمونه دولتی شهید احمدی روشن شهرستان گتوند استان خوزستان

پیام های کوتاه
  • ۲۴ فروردين ۹۴ , ۲۲:۳۶
    حدیث
بایگانی

اولی ها!

دومی ها!!

به هوش باشید و به گوش!!

کارنامه فردا پنج شنبه ساعت 9 صبح!!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۵
مجتبی فتحی


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۷
جوادی پور

امتحان شیمی امروز شاهد دو اتفاق ویژه بود.یکی بی دقتی طراح سوالات کشوری در تایپ اعداد نمودار و دوم قطع نابهنگام برق در اواخر امتحان.البته در هر دو مورد مدرسه بی تقصیر بود! 

خلاصه ببخشیدشون!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۰۳
جوادی پور

There once was a little boy who had a bad temper. His father gave him a bag of nails and told him that every time he lost his temper, he must hammer a nail into the back of the fence.The first day, the boy had driven 37 nails into the fence. Over the next few weeks, as he learned to control his anger, the number of nails hammered daily gradually dwindled down. He discovered it was easier to hold his temper than to drive those nails into the fence.Finally the day came when the boy didn’t lose his temper at all. He told his father about it and the father suggested that the boy now pull out one nail for each day that he was able to hold his temper. The days passed and the boy was finally able to tell his father that all the nails were gone.The father took his son by the hand and led him to the fence. He said, “You have done well, my son, but look at the holes in the fence. The fence will never be the same. When you say things in anger, they leave a scar just like this one.You can put a knife in a man and draw it out. It won’t matter how many times you say I’m sorry the wound is still there. A verbal wound is as bad as a physical one”

وازگان کلیدی: temper=رفتار*fence=حصار،دیوار* hammered=کوبیدن*nail=میخ*dowindle down=رفته رفته کم شدن*hole=شکاف*

draw out= بیرون کشیدن*wound=زخم*verbal=شفاهی،بیانی******ترجمه در ادامه مطلب 

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۱
مجتبی فتحی

قیصر امین پور

به دکتر شفیعی کدکنی
بهترین لحظه ها
روزها
سالها را
با تمام جوانی
روی این پله های بلند و قدیمی
زیر پا می گذارم
بین بیداری و خواب
رو به روی تو در لحظه ای بی کران می نشینم...
راستی باز هم می توانم
بار دیگر از این پله ها 
خسته
بالا بیایم
تا تو را لحظه ای بی تعارف
روی آن صندلی های چوبی
با همان خنده ی بی تکلف ببینم؟
بهترین لحظه ها...
لحظه هایی که در حلقه ی کوچک ما
قصه از هر که و هر کجای زمین و زمان بود
قصه ی عاشقان بود
راستی روزهای سه شنبه
پایتخت جهان بود!
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۵۱
مجتبی فتحی

میگن شیمی فراره...پس خیلی خیلی بخونید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۴۶
مجتبی فتحی

امروز که بر حسب وظیفه مراقبت از امتحان زبان فارسی کلاس های سوم را به عهده داشتیم نکته جالبی توجه ما را به خود جلب کرد.فرشید نوری پور که صندلی اش بغل دست مراقب هست بر طبق عادت همیشگی هنگام برخورد با سوالات سخت معمولا غر و لندی زیر لب سر میدهد و گاها با مراقبین دردلی هم میکند، بابت سوالات سخت. سوال سخت امروزش جمع مکسر کلمه ی " قلعه" بود. بر آن شدیم که نگاهی به جواب های بچه ها بیندازیم تا کاشف بعمل بیاوریم که جمع مکسر قلعه از دید بچه ها چیست؟ جانب سمت چپ ما کاشف بعمل آورده بود که " اقلعه" جواب است. دور دستها "قلعوات" را اختراع کرده بودند و مثلث برمودا ( قسمتی که سه نفر از فضول ترها سکنی گزیده اند) "قلاعل" را حدس زده بودند.یکی در عالم کوه و کوهنوردی "قلل" را نوشته بود، رشید و محمد فتحی طبق انتظار "قلاع" را نوشته بودند.آن یکی که "قلع" را ابداع کرده بود دیگر انتهای اختراع و کشف بود که هنوز مانده ایم که این فتح الفتوح را کجای دلمان بگذاریم. خلاصه از قلع و قلل و اقلعه و قلاع و قلعوات و ... سرگیجه ای گرفتیم که جواب صحیح را هم از یاد بردیم...ذکر این نکته ضروریه که حوزه ی امتحانات شامل دانش آموزانی از سه آموزشگاست.طالقانی، خوارزمی و احمدی روشن!!. جوادی/.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۵۹
مجتبی فتحی

www.sanjesh.org

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۲۷
مجتبی فتحی

خبرگزاری تسنیم امروز عکس های تکان دهنده ای از یکی از 175 شهید غواص که با دستان بسته زنده به گور شدند را انتشار داد.تا ابد جاودانه اید.بقیه ی عکس ها را در ادامه مطلب مشاهده کنید.ج.پ/

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۳۴
مجتبی فتحی

یادش بخیر آقای نداف دبیر زبان فارسیمون توی دبیرستان طالقانی، از اون دبیرای حاضر جوابی بود که سوال بدموقع پرسیدن و تیکه انداختن تو کلاسش بزرگترین ریسک دنیا بود چون هر آن جوابی رو میشنیدی که تا آخر سال دیگه جرات تیکه انداختن نداشتی و روزه سکوت میگرفتی.البته بسیار شوخ طبع و مسلط به تدریس بود.خوب یادمه اون روزی که درسمون رسید به اثیرالدین اخسیکتی شاعر قرت ششم، موقع تلفظش یه اخ خ خ خ خ ی گفت که تمام کلاس منفجر شد از خنده_بماند که بعضی ها هم حالشون بد شد-.هر جا هستی هزار سال به سلامت باشی آقای نداف...

قدر معلم های خوبتون رو بدونید خصوصا آقای فتاحی و موسی زاده.پس فردا نمره بالا بیارید که خستگی از تنشون بره بیرون.ج.پ/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۲
مجتبی فتحی