دوباره؛ برنامه ی امتحانات پیش نوبت

عکس سیزده بدر و روز طبیعت

دانش آموزانی که مایل هستن عکس از روز طبیعت و سیزده بدر برای وبلاگ ارسال کنن، میتونن عکسهاشون رو به آدرس ایمیل:

[e-mail]

 ارسال کنن و عکس ها بنام خودشون درج بشه.

عکس موضوعی، سلفی، عکس از طبیعت و یا هر موضوع جالب دیگه میتونه باشه.

برخی نکات ضروری برای حفظ طبیعت در روز سیزده بدر

دانش آموزان گرامی دبیرستان احمدی روشن و خوانندگان محترم وبلاگ امید است با رعایت نکات زیر ضمن بهره مندی از طبیعت زیبای شهر و کشورمان در روز سیزده بدر ، آسیبی به محیط زیست وارد نشود :

- آلودگی محیط زیست ، گسترش شهر ها و جاده ها زندگی و بقای حیوانات و موجودات زنده را با مخاطرات جدی مواجه کرده است . گیاهان و حیوانات نیز مانند ما حق زندگی دارند پس در روز طبیعت ، پاسبان طبیعت و ساکنان آن باشیم.

- سالانه هزاران هکتار جنگل و مرتع بدلیل بی احتیاطی هموطنانمان در آتش می سوزد . در صورت نیاز به آتش حتی الامکان منقل همراه خود ببرید و در غیر اینصورت حتماً خاکستر آتش را با آب خاموش کنید. همچنین از روشن کردن آتش در کنار درختان خودداری کنید و سیگار خود را قبل از خاموش کردن رها نکنید.

مانده به کنکور

98 روز

نوستالژی؛ از مهد دانش تا احمدی روشن

دروغگوها آماده!!!!

دروغ 13

به مانند سال گذشته همزمان با فرا رسیدن روز طبیعت یا همون سیزده بدر، پست ویژه ی "دروغ سیزده" لحظه به لحظه بروزرسانی میشه. البته شروع درج نظرات از صبح روز سیزدهم فروردین هست. دروغهاتون رو آماده کنید و بصورت به لحظه درج میشه.

چهارم ریاضی توجه؛ بنر آماده است

دانش آموزای کلاس چهارم ریاضی که در هفته تنها دو روز بیشتر میزبانشون نیستیم، توجه داشته باشن که بنر پیش بینی کنکور رو برا اونا هم طراحی کردم و در واقع بقیه اش دست من نیست دیگه. طرح دست آقای فتحی هست و مسئولیت چاپش با مدیر محبوب مدرسه است. انشالله در اولین روز سال جدید چشمتون به جمالش روشن بشه.

تایم مدرسه بعد از تعطیلات

کارنامه ی پایانی آقای خوش وعده!!!!!!

گزارش حضور در پایگاه مطالعه ی کنکور

سه شنبه 8 فروردین 96، فرصت کوتاهی دست داد تا یه سر به بچه ها بزنم و از اوضاع احوال مطالعه شون باخبر بشم. حیاط خیلی خلوت بود. در بدو ورود فضا طوری بود که انگار هفته هاست مدرسه تعطیل بوده، فقط چند تا موتور سیکلت پارک شده اون گوشه ی حیاط، نشون میداد که ظاهرا چند نفری داخل مدرسه هستن، هر چند کوچکترین سر و صدایی توی مدرسه نبود. تعداد بچه ها هشت، نه نفری بود ظاهرا.

اولین نفری که بدجوری استتار شده بود مهزیار بود که از بچه ها جدا شده بود و روی میز و نیمکت شطرنج داخل حیات مستقر شده بود.