بخاطر اختلال توی اینترنتم متاسفانه نتونستم خبر تعطیلی شنبه رو اعلام کنم. شنبه تعطیل شد. همین
دانش آموزای کلاس سوم انسانی که روزهای دوشنبه زنگ دوم کلاس دارن، عمدتا میرن سالن ورزشی استادیوم تختی. متاسفانه چند نفری از اونا عادت کردن به بهانه ی تعویض لباس با تاخیر به مدرسه مراجعه کنن و به عنوان یه ترفند برای وقت کشی از اون استفاده میکنن و نتیجه اش اینه که من، شرمنده ی دبیر تاریخ و مدیر و معاون میشم و بایستی پاسخگوی تاخیر اونا باشم. قطعا این تاخیر روی انضباط و نمره شون تاثیر داره.
سوال: آقای جوادی چرا در مورد اردو هیچ مطلبی نمیزینی؟
پاسخ: نظرات شما رو در مورد اردو میبینم ولی واقعیت ماجرا اینه که طبق تجربه ی سالیان گذشته دیگه قول دادم در مورد اردو و اینجور برنامه ها نه نظر بدم نه پاسخ نظر. یه زمانی فقط به خاطر دانش آموزا تصمیم گرفتم نظر مشورتی بدم و کمک کنم تا کار سریعتر و بهتر پیش بره اما ظاهرا بعضی از دانش آموزا و دوستا دچار سوء تفاهم شدن. اصل ماجرا از این قراره که بنده کما فی السابق همون معلم ورزش هستم و کاملا به چارچوب وظایفم آگاه هستم و میدونم تا ازم نظر نخواستن نباید نظر بدم. هیچگونه نفع و سودی هم از این برنامه ها نمیبرم و تنها و تنها بخاطر رضای دانش آموزا کمک میکردم و وقتم رو در اختیارشون میذاشتم. بارها گفتم اگه ازم دعوت کردن و فرصت داشتم توی برنامه های مدرسه میام اگه نه هم آرزوی موفقیت دارم برا همه. پس با تاکید دوباره، بنده هیچگونه پستی در مورد اردو نمیزارم چون اطلاعاتی در این زمینه ندارم. فقط سر صف صبحگاه کسب اطلاع کردم که مقصد آبادان هست.
به نظر من برا تقویت بیان و صحبت در جمع لازم هست گاهی بعضی از دانش آموزا بیان جلوی جمع کلاس و کنفرانس بدن. هر چند کوتاه و در حد چند دقیقه ی اندک.
در لابلای درس فرصتی دست داد تا از یه هفته قبل دو نفر از دانش آموزای کلاس چهارم تجربی رو اطلاع بدم که در حد یه صفحه از کتاب یه مطلب رو آماده کنن هر چند هدفم صرفا تدریس نبود. اونایی که تو کلاس چهارم تجربی بودن میدونن که جمعشون برا کنفرانس دادن چه مدلیه. اصغر کلانتری و محمد فرج زاده دو دانش آموز ممتاز رتبه های دوم و سوم کلاس خیلی خوب از عهده ی کار براومدن.قبلا در مورد نظم و انضباط و ممتاز بودن محمد صحبت کرده بودم. محمد اومد و مطلب رو فارسی و مسلط ارائه داد. چیزی که تو دبیرستان های پسرانه ی گتوند برا دانش آموزا یکم دشوار هست. اصغر هم نشون داد در آینده میتونه معلم سخت گیر و خشکی باشه. تقدیر از هر دوشون.
قالَتْ علیها السلام : الْزَمْ رِجْلَها، فَإنَّ الْجَنَّةَ تَحْتَ اقْدامِها، و الْزَمْ رِجْلَها فَثَمَّ الْجَنَّةَ.
همیشه در خدمت مادر و پاى بند او باش ، چون بهشت زیر پاى مادران است ؛ و نتیجه آن نعمت هاى بهشتى خواهد بود.
روز بدون عکاس
جشن شروع شد و دوربین ما هم بدون عکاس. سید ایرج واقعا دستش درد نکنه که یه چندتایی عکس گرفت ولی تعداد اونا ناکافی بود. مجبور شدم برم اداره فرهنگ و ارشاد، عکس های اونا رو بیارم. اونا هم بی کیفیت بود. تو این عکس ضیاء الدین داره عکس میگیره اما دوربین مال کیه خدا میدونه. از این طریق بهش اطلاع میدم اگه عکس هایی که گرفته با دوربین خودش بوده هر چه سریعتر اونا رو به ما برسونه. ناگفته پیداست بخش زیادی از تمرکز عکس های اداره فرهنگ و ارشاد که توسط آقای خسروی گرفته شده بود تمرکز روی حمیدرضا خسروی داشت. پارتی در این حد. خلاصه ببخشید که یه نفر بودم و نتونستم عکس بگیرم.