هنوز بازمانده هایی از نوار کاست های قدیمی سخنرانی های حاج شیخ احمد کافی در خانه مان پیدا میشود. آنقدر پدرم آنها را گوش میداد که بعد از بیست و اندی سال خیلی از جملات دلنشینش را با همان سبک و لهجه آمیخته با طنزش از بر هستم. مثل حالا نبود که. آن زمان ها که خبری از وایفای و اینترنت و دی وی دی نبود. یکی از معدود سرگرمی های ما همان ضبط و نوار کاست های قدیمی بود که خیلی شانس می اوردی ضبط گرسنه قورتش نمیداد. در یکی از همین نوار ها خاطره ای زیبا از حاج شیخ احمد کافی نقل میشد که بی مناسبت نیست با شما به اشتراک بگذارم. حاج آقا کافی نقل میکرد: روزی در پایان اقامه ی نماز به وقت ترک مسجد شخصی جلویم را گرفت که حاج آقا درخواستی دارم که روزهاست قرارم بوده با شما در میان بگذارم اما بنا به دلایلی آن را به تعویق می انداختم. میگفت: حاج آقا واقعیت امر این است که من دزد هستم!.اما از کرده های خود پشیمانم. آمده ام توبه نمایم و راه و چاره بر من نشان دهی. میخواهم این عادت زشتم را ترک کنم. حاج آقا کافی فرمودند که: خوب شما بفرمایید چه چیزهایی را میدزدی؟ (با لحن آمیخته با طنز حاج آقا کافی) و طرف اعتراف کرد که: قالپاق، رینگ ماشین، ضبط ماشین و خرده ریزه هایی نظیر این. حاج آقا گفت: با دست بر سرش زدم و گفتم: ای خاک بر سرت. اینها را میدزدی؟!!! آدم دزد هم باشد باید دزد نظر بلندی باشد!!!
هر چند خاطره ی حاج آقا کافی گریزی کوتاه و طنز بود بر لزوم بلند پروازی ما انسانها اما با ذکر این خاطره ی او، تکیه و تاکید کلامم بر نظر بلند بودن دانش آموزان است. به شخصه توقع بیشتری از دانش آموزان کنکوری 95 داشتم که برآورده نشد بخصوص رشته ی تجربی. امیدوارم کنکوری های آینده با دید وسیع تر و با توقع و مطالبات بیشتری در کنکور سال آینده شرکت کنند و به قولی به کم راضی نشوند. سقف آرزوها و خواسته هایتان را بالا ببرید. البته که باید تلاشتان نیز چندین برابر شود...