دبیرستان نمونه دولتی شهید احمدی روشن گتوند

دوره ی دوم
دبیرستان نمونه دولتی شهید احمدی روشن گتوند

دبیرستان نمونه دولتی شهید احمدی روشن شهرستان گتوند استان خوزستان

پیام های کوتاه
  • ۲۴ فروردين ۹۴ , ۲۲:۳۶
    حدیث
بایگانی

اعراب به ما آموختند...؟

چهارشنبه, ۴ دی ۱۳۹۲، ۱۰:۲۰ ب.ظ

اعراب به ما آموختند...؟

شبهه و شایعه ای که قصدش ایجاد دشمنی و اسلام ستیزی بین اعراب و ایرانیان است...

حتماً این متن پایین را خوانده اید؟

 

اعراب به ما آموختند که آنچه را که میخوریم "غذا" بنامیم و حال آنکه در

زبان عربی غذا به "پس آب شتر" گفته میشود.

اعراب به ما آموختند که برای شمارش جمعیّتمان کلمۀ "نفر" را استفاده کنیم

و حال آنکه در زبان عربی حیوان را با این کلمه میشمارند و انسان را با کلمه " تن" میشمارند؟ شما ۵ تن آل عبا و ۷۲ تن صحرای کربلا را بخوبی میشناسید.

اعراب به ما آموختند که "صدای سگ" را "پارس" بگوئیم و حال آنکه این کلمه

نام زبان وکشور عزیزمان میباشد؟

اعراب به ما آموختند که "شاهنامه آخرش خوش است" و حال آنکه فردوسی در

انتهای شاهنامه از شکست ایرانیان سخن میگوید.

آیا بیشتر از این میشود به یک ملّت اهانت کرد و همین ملّت هنوز نمیفهمد

که به کسانی احترام میگذارد که به او نهایت حقارت را روا داشته اند و

هنوز با استفادۀ همین کلمات به ریشش می خندد.

آیا در کتاب سفینه البهار نمیخوانیم که بالاترین ایرانی از پست ترین عرب

پست تر است؟!!!!

 

نمی دانم چه کسی اولین بار آن را در اینترنت پخش کرده اما می دانم چرا خوب دست به دست می چرخد! چون از همان چیزهایی است که مردم دوست دارند بشنوند و باور کنند. و اصولاً مردم جهان سوّم از باور کردن دروغ لذّت می برند. اما چند نکته درباره ی این متن کذایی وجود دارد که خواندنش خالی از لطف نیست:

 

کلمه ی "غذا" و ترکیبات آن مثل "اغذیه"، "تغذیه"، "مغذی"، "مواد غذایی" و ... در عربی هم به همین مفاهیم به کار می روند، کافی است کسی که این موضوع را می خواند تنها در گوگل یکی از این ترکیبات را بزند. اصلاً این سایت را ببینید: یکی از شرکت های مواد غذایی در عراق

موضوع جالب بعدی این است که می گویند اعراب به ما یاد دادند که برای شمارش از کلمه ی "نفر" را به کار ببریم و بقیه ی ماجرا! اولاً جالب است که این موضوع را اعراب بقول دوستان بیابانگردِ هیچی نفهم به ما با آن تمدّنی که می گویند یاد داده اند! یعنی تا قبل از آن یا ما شمارش بلد نبودیم یا هیچ واژه ای برایش نداشتیم!!! و نکته ی دوم این که کلمه ی "تن" کجا و توسط چه کسی در زبان عربی استفاده می شود؟ شما همان "۵ تن آل عبا" را که در این متن مشخص شده، در گوگل بزنید و ببینید آیا در ۵ صفحه ی اول گوگل حتی یک لینک عربی هم می آید؟(بقیه اش را من چک نکرده ام)! این کلمه در قرآن هم بکار نرفته و اصلاً واژه ای عربی نیست.

درباره ی پارس سگ چه می توان گفت وقتی اعراب اصلاً در زبان عربی "پ" ندارند و ما را به عنوان "پارس" نمی شناخته و نمی شناسند!؟

درباره ی آخر شاهنامه هم تعابیر زیادی وجود دارد که می توانید در این لینک بخوانید. دکتر محمد علی اسلامی ندوشن در این باره می گوید: "خوش در این مثل به معنای اصلی آن است و مقصود گویندگان آن اشاره به پیروزی نیروهای نیکی (ایرانیان) بر یاران بدی (تورانیان) بوده است و به موضوع تازش اعراب در دوره ی یزدگرد ربطی ندارد." حتی بسیاری این مثل را برگرفته از مراسم شاهنامه خوانی دانسته اند که با سنّت شیرینی خوری و چای نوشی و شادباش به نقّال و شاهنامه خوان برای کارش تمام می شده است. و حال از همه ی اینها گذشته بر مبنای کدام مدرک و سند این را اعراب به ما یاد داده اند؟

قصدم دفاع از قومیّت خاصی نیست، چرا که اصلاً قومی قبیله ای و نژادی فکر نمی کنم. اما به وضوح پیداست که هدف چنین متن های سخیف و بی ارزشی ایجاد دشمنی بین ایرانیان و اعراب است. و تعجب می کنم که گاهی ما عقده های تاریخی قرن ها پیش مان را در زندگی امروزمان منعکس می کنیم، آن هم در کشوری که عرب و عرب زبان کم نداریم.

  000000000000000000000000000000000

شبهات فیس بوک : امام حسین( ع ): هر عربی از هر ایرانی بهتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است ؟

 

شبهات مطرح شده :

 

نظرتان درباره ی این سخن حسین چیست ؟ ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است. ایرانی ها را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد و زنانشان را به فروش رساند و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت. امام سوم شیعیان / کتاب «سفینه البحار و مدینه الحکام و الآثار» صفحه ۱۶۴ نوشته شیخ عباس قمی

 

پاسخ :

 

در فیس بوک که سیر می کنی، نمونه های فراوانی را می بینی که این روزها به نام حدیث و روایت نقل می شوند تا نشان بدهند اسلام، مکتب خرافی و دین عرب هاست.

 

نمونه زیر، مشتی از خروارهاست که این روزها با ایمیل و اس ام اس دست به دست می شود؛ و در این روزگار ما چه بسیارند ذهن های شکاک و پر تردید درباره دینداری و دل های فراری از دین که دل به این روایات فیس بوکی می بندند.

 

از مدتی پیش حدیثی از امام حسین(ع) در صفحات فیس بوک نقل می شود که مثلا متن حدیث را هم برای مستند و متقن بودنش، اسکن کرده اند تا به شما بگویند مو، لای درز کارشان نمی رود.

 

نوشته اند: " ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتراست. ایرانی هارا باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنانشان را بفروش رسانید و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت."

حسین بن علی، امام سوم شیعیان، سفینه البحار و مدینه الاحکام و الاثار، نوشته حاج شیخ عباس قمی، صفحه ۱۶۴."

 

متن اسکن شده حدیث در فیس بوک که عده ای این روزها برای یکدیگر ایمیل می کنند:

 

نکاتی خیلی ساده درباره ظاهرحدیث

۱- کتاب عربی "سفینة البحار" احادیث انتخاب شده از بحارالانوار است که توسط مرحوم محدث قمی جمع آوری شده است. صفحه ۱۶۴ کتاب مربوط به توضیح لفظ "العجم" است.

 

بگذریم که در این قسمت کتاب روایتی از امام حسین (علیه السلام) وجود ندارد.

 

داخل متن عربی کتاب آمده است: "قال سمعت اباعبدالله". یعنی " گفت شنیدم از اباعبدالله "، کسانی که اندک آشنایی با روایات داشته باشد، می‌دانند که مراد از «اباعبدالله» در روایات به صورت مطلق، امام صادق(ع) است، نه امام حسین(ع). پس اول اینکه این حدیث از امام حسین (ع) نیست، اما زیر متن نقل شده در فیس بوک، با فونت نزدیک به متن نوشته اند: "حسین ابن علی، امام سوم شیعیان"

 

۲- مترجمان فیس بوکی، کل متن عربی بالا را متن اصلی حدیث امام تلقی کرده اند. با وجودی که متن حدیث شنیده شده از امام این است: قال سمعت اباعبدالله: " نحن قریش و شیعتنا العرب و عدونا العجم"

 

حدیث در اینجا تمام می شود. مابقی، شرح و بیان مولف کتاب است که با کلمه "بیان" یعنی شرح حدیث شروع می شود. که نوشته شده:

بیان: "عربی که شیعه ما باشد ممدوح و شایسته است (پس معیار شایستگی، شیعه بودن است) اگر چه عجم و غیر عرب باشد و اما عجم (غیر عربی) که دشمن ما اهل بیت باشد مذموم و ناشایسته است (پس معیار مذموم بودن، دشمنی با اهل بیت است) اگر چه عرب باشد."

 

ادامه سخن مولف کتاب با کلمه "رای الثانی" آغاز می شود. یعنی نظرخلیفه دوم (عمر) را آورده است: "هنگامی که اسیران عجم وارد مدینه شدند، خلیفه دوم خواست که زنهایشان را بفروشد و مردانشان را بردگان عرب قرار دهد..."

 

اگر دقت کنید بالای کلمه بیان و رای الثانی یک خط سیاه وجود دارد که در متون حدیثی به معنی جداکننده است. داخل تصویر بالا با دایره قرمز رنگ مشخص شده است.

 

۳- نکته مهم دیگر اینجاست که این حدیث ادامه دارد اما انگار غرض ورزان صلاح ندانسته اند ادامه حدیث را بیاورند. بنابراین در ادامه این متن سخن امیرالمومنین علی(ع) حذف شده است. در ادامه آمده که وقتی علی(ع) این جملات را از عمر شنید، اعتراض کرد و فرمود: " پیامبر فرموده کریمان هر قومی را احترام کنید، هرچند مخالف با شما باشند. این جماعت عجم حکیمان و کریمان هستند که آغوششان را به روی ما گشوده و اسلام را قبول کرده‌اند."

 

اما نکات محتوایی حدیث و سند و منبع آن:

 

۱-از نگاه مولف کتاب:

باز نکته جالب ماجرا اینجاست که اصلا مولف کتاب " سفینه البحار" این بخش کتاب را درباره فضائل عجم بیان کرده و با بیان این حدیث و قبل و بعد آن، قصد دارد تا در این بخش کتاب، به شرح و توصیف عجم بپردازد. مرحوم شیخ عباس قمی، حتی قبل از نقل حدیث، یک آیه و حدیث را در تایید سخنش در فضیلت عجم نقل می کند:

 

در سوره شعراء آیه ۱۹۸ می فرماید: " ولو نزلناه على بعض الأعجمین فقرأه علیهم ما کانوا به مؤمنین." یعنی : "هرگاه ما قرآن را بر بعضى ازعجم (غیرعرب) ها نازل مى کردیم ... و ایشان آن را بر اعراب مى خواندند، (اعراب به دلیل شدت تعصب) به قرآن ایمان نمى آورند.

 

وهمچنین امام صادق(ع) در حدیثی در تفسیر این آیه می فرماید: " لو نزل القرآن على العجم ما آمنت به العرب ، وقد نزل على العرب فآمنت به العجم ، فهذه فضیلة العجم" یعنی : " اگر قرآن بر عجم نازل می شد اعراب به آن ایمان نمی آوردند و این قرآن بر اعراب نازل شد و عجم ایمان آوردند و این خود برای عجم فضیلتی است."

 

۲- از نظر علمای لغت شناس:

اول اینکه اینجا هم اصل حدیث را جعل کرده اند وهم آن را با غرض ورزی ترجمه کرده اند. آنها که عربی نمی فهمند، هر متن عربی را ترجمه ظاهری کلمه به کلمه می کنند.

 

اگر به لغت نامه های عربی مراجعه کنید "العرب" در لغت به معنای " با فهم و فصاحت و واضح و شفاف سخن گفتن" است. همچنین در زبان عربی واژه "العجم" معانی فراوانی دارد که یکی از آنها " با ابهام و غیر شفاف سخن گفتن یا چیز گنگ" است.

 

بنابراین معنای سخن امام صادق این است که : "ما بنی هاشم و کسانی که پیرو ما هستند، اهل شفافیت و فهم و فصاحت هستند و دشمنان ما اهل ابهام و گنگی .

 

چرا این تعریف و معنا درست است؟

 

به واژه های متن عربی دقت کنید: در کلام عربی حدیث بیان نشده : " العرب شیعتنا و العجم عدونا" بلکه بیان شده "شیعتنا العرب، وعدونا العجم. " در برگردان فارسی هم می توان تفاوت این دو نوع بیان را فهمید. این دو معنی کاملا با هم تفاوت دارند.

در بیان اولی این مطرح می شود که گروه اعراب شیعه هستند و گروه عجم، دشمن اهل بیت که این با متن آیات قرآن و روایات گوناگون تضاد دارد.

 

یعنی اگر در حدیث گفته شده بود "العرب شیعتنا و العجم عدونا" این معنی را می داد، اما حدیث این گونه بیان نشده .بلکه به گونه دوم بیان شده یعنی گفته شیعتنا العرب. یعنی شیعه ما کسی است که اهل فهم و فصاحت و شفافیت است.

 

دوم اینکه معنای "العجم" درلغت عربی بعدها در سیر تاریخی به معنای قوم فارس و ایرانی ها ترجمه شده و یکی از معانی اش در زمان پیامبر و اهل بیت، به هرغیرعربی گفته می شده است. اما هم چنان که در ترجمه فیس بوکی ملاحظه می کنید کلمه عجم به معنای ایرانی ترجمه شده است.

 

سوم اینکه خود مولف کتاب هم در شرح این حدیث اینگونه بیان می کند:

 

"عربی که شیعه ما باشد ممدوح و شایسته است(پس معیار شایستگی، شیعه بودن است) اگر چه عجم و غیر عرب باشد و اما عجم (غیر عربی) که دشمن ما اهل بیت باشد مذموم و ناشایسته است (پس معیار مذموم بودن، دشمنی با اهل بیت است) اگر چه عرب باشد. به طور خلاصه یعنی این که : "شیعیان ما ممدوح و مورد ستایش اند چه عرب باشند چه غیر عرب و دشمنان ما مذموم اند چه غیر عرب باشد و چه عرب"

 

همچنین در ادامه همین حدیث روایات فراوانی در مدح عجم آمده است .حالا این ترجمه صحیح را باترجمه ناقص وسراسر غلط و مغرضانه ای که از این عبارت داده شده مقایسه کنید: "ایرانی هارا باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنانشان را به فروش رسانید و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت !"

 

۳- از نگاه علمای علم رجال :

مساله ریشه ای تر اینکه در روایات باید سند حدیث بر اساس "علم رجال" بررسی شود.

 

تا همه افراد نقل کننده آن شناخته شده و معتبر باشند. آیت الله خویی در جلد ۴ کتاب "معجم الرجال" صفحه ۹ می گوید که در سند این روایت فردی به نام "سلمة بن خطاب" وجود دارد که علمای رجال او را فردی ضعیف و غیر قابل اعتماد می دانند. علاوه بر این سند این روایت به دلیل فاصله زیاد زمانی بین دو راوی از اتصال برخوردار نیست و از این جهت غیر قابل اعتماد است. پس اصل این حدیث تقطیع دارد و نزد علما رجالی اصلا اعتبار ندارد.

 

۴- از نگاه مفسران قرآن

مساله آخر بررسی محتوای حدیث و تطبیق آن با آیات قرآن است. چون خود پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) فرمودند: "اگر حدیثی از ما مخالف با صریح آیات قرآن و یا سنت قطعی ما باشد آن را نپذیرید و قبول نکنید."

 

به فرض محال اگر همین ترجمه ظاهری فیس بوکی را هم قبول کنیم، به راحتی می توان گفت که این معنی مخالف با آیه ۱۳ سوره حجرات است که ملاک برتری را فقط تقوی و ایمان قرار داده و تبعیض نژادی و قومی را باطل می داند.

 

در سوره حجرات می خوانیم: "یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ"

 

"اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را اقوام و قبیله‏ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامى‏ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است."

 

به راستی بهتر نیست که با اعتقاد به آزاد اندیشی، از اسارت بیماری های قوم پرستی وعقده مندی های ناسیونالیستی بیرون بیاییم و بدون غرض ورزی نسبت به مکتب اسلام و آموزه های راستین و انسان ساز دین روشن، راه زندگی انسانی را بیابیم؟

 

امیدوارم پیش از پخش هر مطلبی دو تا سه دقیقه فکر کنیم، مطالعه و تحقیق پیشکش!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۰/۰۴
مجتبی فتحی

نظرات  (۸)

جالب بود
۱۱ دی ۹۲ ، ۰۰:۰۴ یه ایرانی با غیرت
تا وقتی که یک کلمه عربی توی زبان فارسی باقی مونده باشه این خفت روی دوشمون سنگینی می کنه. من تمامی اون متن قرمز رو قبول دارم. چیزی جز حقیقت نیست و پذیرش حقیقت هم بسیار سخته.
یه بیت شعر می نویسم اگه گفتی ماله کیه:
دارم چرت می گم دارم چرت می گم / ولی حقیقته سخته حقیقته
پاسخ:
تو هم که داری ناسیونالیست میشی صد رحمت به عربا!
اولا سندیت نداره یعنی چی؟

وجود داره یا نداره؟

اگه وجود داشته باشه دیگه هیچ توطئه و دسیسه ای نیست
پاسخ:
وجود داره اما این مطلب رو بخون خصوصا قسمت قرمز
-اقسام حدیث  

 خبر متواتر و واحد

حدیثى متواتر است که شمار راویان آن در هر طبقه به حدى باشد که تبانى آنان بر جعل حدیث عادتا محال باشد و افاده علم به صدور مضمون حدیث از معصوم کند. خبر متواتر به لفظى و معنوى تقسیم شده است. متواتر لفظى، خبرى است که همه ناقلان، مضمون آن را بیک لفظ نقل کرده باشند و این به ندرت محقق شده است. متواتر معنوى، قدر مشترک مضمون چند خبر است و این معنا فراوان تحقق یافته است.

حدیث صحیح

از نظر قدماى شیعه به حدیثى صحیح گفته مى‏شود که صدور آن از معصوم قطعى باشد ولو با قراین خارجى، ولى از نظر متأخران حدیثى صحیح است که اولاً : تمامى سلسله سند آن تا معصوم متصل باشد؛ ثانیا : راویان آن در تمام طبقات داراى دو ویژگى وثاقت و امامى بودن باشند.

 حدیث حَسَن

«حَسَن» ، حدیثى است که سلسله سند آن متصل و راویانش امامى و ممدوح‏اند به مدحى که به حدّ وثاقت نرسیده است. اگر بعضى از راویان سلسله سند چنین باشند در صورتى که مابقى صفت رجال حدیث صحیح را دارا باشند به آن نیز حسن گفته مى‏شود، زیرا نتیجه تابع اخسّ رجال است. از این جهت، حدیث حسن از نظر اعتبار پس از روایت صحیح قرار دارد.

 حدیث موثَّق

«موثَّق» ، حدیثى است که، به استثناى شرط امامى بودن ، راویان آن برخوردار از دو رکن پیش گفته در حدیث صحیح باشند. بنابراین اگر سلسله سند روایتى به معصوم متصل و راویان آن ثقه باشند در صورتى که همه یا بعضى از آنها شیعه دوازده امامى نباشند، موثق خواهد بود. حدیث موثق از جهت اعتبار، پس از حدیث صحیح و حسن، درمرتبه سوم قرار دارد.

  حدیث ضعیف

به حدیثى «ضعیف» می ‏گویند که هیچ یک از تعریف هاى اقسام پیش گفته، یعنى صحیح، حسن و موثق بر آن منطبق نباشد . به عبارت روشن‏تر، حدیثى که سلسله سند آن فاقد اتصال باشد ، یا راویان آن افراد مجهول‏ الحال، یا فاسق و دروغگو باشند ، حدیث ضعیف خواهد بود.

حدیث قدسى و تفاوت آن با قرآن

حدیث قدسى حدیثى است که مضمون آن در خواب یا به وسیله الهام به پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله القا شود و آن حضرت با لفظ خود آن را بیان کند. حدیث قدسى از جهات ذیل با قرآن متفاوت است: 1. مشتمل بر اعجاز نیست 2. در نماز به عنوان قرائت کاربرد ندارد. 3. مسّ آن بدون طهارت جایز است.



اول گفتی اشتباه معنی شده،حالا میگی اصلا وجود نداره

بالاخره؟؟؟

تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها!!!

ببین ،اگه میخوای بحث کنی تا فردا ادامه داره،همونطور که بر علیه این مسئله چیز هست،موافقش هم هست!
پاسخ:
دو تاش درسته
اولا این وجود داره و اشتباه معنی شده
دوما نگفتیم وجود نداره گفتیم سندیت نداره
شما هم بهتره متن مطلب رو کامل بخونی بعد نظر بدی
ضرب المثل رو هم اینجا بکار نمی برن چون این مردم که تو میگی همش چند نفرن که می خوان شبهه بندازن که ایران و اسلام رو از هم جدا کنن و اصلا مردمی وجود نداره.
من هر چی بلد بودم گفتم شما هم نظرتون محترمه اجازه بدیم خوانندگان خودشون نتیجه گیری کنن.موفق باشید

۰۸ دی ۹۲ ، ۱۸:۱۳ ایرانی تبار
عرب هرچه باشد مرا دشمن است

خلیج پارس...........زبان پارسی

فکر کنم درستشون این باشه
پاسخ:
من مسلمانم قبله ام یک گل سرخ دشت سجاده من .....
خلیج ما همیشه فارس است و زبانمان فارسی و بنده خداییم خدایی که می فرماید
) سوره مبارکه الحجرات آیه ۱۳
یا أَیُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقناکُم مِن ذَکَرٍ وَأُنثىٰ وَجَعَلناکُم شُعوبًا وَقَبائِلَ لِتَعارَفوا ۚ إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَ اللَّهِ أَتقاکُم ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ
ترجمه:
ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!

بیان: "عربی که شیعه ما باشد ممدوح و شایسته است (پس معیار شایستگی، شیعه بودن است) اگر چه عجم و غیر عرب باشد و اما عجم (غیر عربی) که دشمن ما اهل بیت باشد مذموم و ناشایسته است.

در قسمت اول گفته عربی که شیعه باشد.......اگر چه عجم و غیرعرب باشد(یعنی چی؟)

واما قسمت دوم گفته عجمی که دشمن اهل بیت باشد....... ناشایسته است یعنی اگر عرب دشمن اهل بیت باشد ناشایسته نیست؟؟؟

این یعنی اینکه اعراب از ما سر ترند.

نژاد پرستی رو تو چی خلاصه میکنی؟

این نظر رو هم تایید کن،همونطور که تو پایینش اظهار نظر کردی منم حق اظهار نظر دارم،حالا خودتی و وجدانت!!!

پاسخ:
به نظر من از جمله دوم نمیشه برداشت کرد که اگه عربی دشمن اهل بیت باشد پس شایسته است!مگه تو عاشورا طرف حساب امام حسین عربا نبودن یعنی میخوای بگی امام حسین یاران عبیدالله رو بخاطر عرب بودنشون دشمن نمیدونسته!

دوماَ

مساله ریشه ای تر اینکه در روایات باید سند حدیث بر اساس "علم رجال" بررسی شود.

تا همه افراد نقل کننده آن شناخته شده و معتبر باشند. آیت الله خویی در جلد ۴ کتاب "معجم الرجال" صفحه ۹ می گوید که در سند این روایت فردی به نام "سلمة بن خطاب" وجود دارد که علمای رجال او را فردی ضعیف و غیر قابل اعتماد می دانند. علاوه بر این سند این روایت به دلیل فاصله زیاد زمانی بین دو راوی از اتصال برخوردار نیست و از این جهت غیر قابل اعتماد است. پس اصل این حدیث تقطیع دارد و نزد علما رجالی اصلا اعتبار ندارد.
۰۶ دی ۹۲ ، ۱۲:۱۰ تریاک فروش جهنم
بااینن که قدیمی بود ولی غرور ملی خفته ی من رو بیدار کرد.به قول فردوسی عرب هرچه باشد مرا دشمن است.
۰۵ دی ۹۲ ، ۰۰:۵۷ شارت کارژ ایمانسل
أأوووو...
جالب بود!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی