بدون شرح و بی مزه!
چهارشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۵۴ ق.ظ
یعنی فقط کافیه تو خونتون بفهمن که امتحان دارین ، اونوقت بخوای بری توالتم میگن کجا ؟؟؟ مگه تو امتحان نداری ؟؟؟
تو دانشگاه یه همکلاسی داشتیم خیلی بچه افتاده ای بود ، اصلا واحد پاس نمیکرد ! فقط میفتاد
یک احساس بدی دارم ؛ امتحانات داره به اینترنت رفتنم لطمه میزنه …
همین الان حس درس خوندن بهم دست داد ولی من بهش دست ندادم ضایع شد بیچاره !
فک کنم دیگه هیچوقت بهم دست نده … خیلی ناراحت شد !
یه گروهی هستن بعد از امتحان دور هم جمع میشن جوابارو چک میکنن و با هم بحث میکنن و به کتاب رجوع میکنن و اینا …
فقط یه جمله : بهشون نزدیک نشید !
تصمیم گرفتم از فردا شروع کنم به درس خوندن ، واسه همین میخوام تا جایی که توان دارم امشب بیدار بمونم که فردا رو دیرتر شروع کنم …
حقیقت محض :
من میرم بِدرسم ؛ لطفا 2 ساعت دیگه بیدارم کنید !
سلامتی همه استادایی که امتحان میگیرن نه انتقام !
یکی از فانتزیام اینه که توی دانشگاه یکی از اساتید تهدیدم کنه که بهت صفر میدم بعد منم در حضور همه برم جلوش سرمو بکوبم به دیوار بگم :
منو از نمره میترسونی ؟؟؟ من زندگیمو باختم استاد … برو از خدا بترس …
۹۳/۱۰/۲۴