سامان دولتی؛ قهرمانی که هم کنکور را شکست داد هم سرطان را!
سامان دولتی رتبهی 525 کنکور : قهرمان شکست سرطان
به نقل از سایت کانون فرهنگی آموزش(قلمچی)
سامان دولتی از سال سوم دبیرستان، زمانی که باید برای کنکور آماده میشد درگیر سرطان شد و توانست به گفتهی مادرش غول سرطان را شکست دهد. در تمام مدتی که با سرطان دست و پنجه نرم میکرد ناامید نشد و دست از تلاش برنداشت و در نهایت توانست در کنکور 94، در رشتهی ریاضی رتبهی 525 را کسب کند. گفتگو با او را در ادامه مطلب بخوانید:
از چه سالی به کانون آمدید و چطور شد که تصمیم گرفتید در آزمونهای کانون ثبتنام کنید؟
سال دوم دبیرستان که بودیم اولش مدرسه ما را در آزمونها ثبتنام کرده بود آنهم در چند آزمون و سال سوم که ثبتنام نکرده بود خودم ثبتنام کردم و چون راضی بودم و پیشرفت کردم سالهای بعد ادامه دادم.
از بین آموزهها کدام را بخاطر دارید که برایتان موثر بوده باشد؟
برنامهی راهبردی بهتر از همهی آموزهها بود چون ممکن است به دلایلی سر جلسهی آزمون غایب شوم ولی آن برنامه دادن و جهت دادنی که با برنامه راهبردی ایجاد میشود خیلی موثر است و انسجامی که به برنامهات میدهد خیلی مهم است.
شما گویا بیماری داشتید از چه سالی آغاز شد و چگونه تحصیل شما را تحت تاثیر قرار داد؟
در حین امتحانهای نهایی سال سوم دبیرستان، بیماری را به همراه داشتم ولی خبر نداشتم یعنی هنوز خیلی پیشرفت نکرده بود امتحانها را هم با شرایط سختی دادم و 27 خرداد امتحانهای نهایی من تمام شد، به سختی خودم را از حوزه به منزل میرساندم. خیلی عرق میکردم و شب تو خواب عرق میکردم و از خواب میپریدم بعد از امتحانهای نهایی آزمایش خون دادم و فهمیدیم سرطان خون دارم و 10 روز بعدش شیمی درمانی را آغاز کردیم و مراحل بعدش مثلا 20 روز شیمیدرمانی و 20 روز بستری، دوباره 2 ماه بعدش 10 روز بستری، همین مراحل بیماری که تکرار شد 2 سال از درس دور بودم.
چطور شد دوباره درس خواندید؟
بعد از 2 دوره شیمی درمانی در بهمن سال 91 با استفاده از سلولهای بنیادی پیوند مغز و استخوان کردم و بعدش شرایط خیلی سختی داشت قرنطینههای خیلی طولانی و بعدش بستریهای طولانی 50 روز، 30روز و چند دوره بستری.
بعدش هم که مرخص شدم شرایطی نبود که بشود درس خواند روزی چند ساعت درس میخواندم و همش خوابیده بودم یا احساس نداشتم درس بخوانم، خورد و خوراکم خوب نبود ولی باز هم آزمونهای کانون را شرکت میکردم. در واقع دوباره در آزمونهای کانون برای سال سوم ثبتنام کردم دیدم سال چهارم را که نتوانستم مدرسه بروم حداقل آموختههایی که از قبل داشتم از یادم نرود.
کمکم بهتر شدم آزمونهای سال سوم تمام شد و روند بهبودیام بهتر شد برای سال چهارم مدرسه ثبتنام کردم با بچههایی که 2 سال از من کوچکتر بودند سال چهارم را سر کلاس نشستم. برنامهی آموزش و پرورش میگفت نباید مدرسهی خودم درس بخوانم و باید بزرگسالان بروم.
چطور با برنامهی آزمونها پیش آمدی و انگیزه داشتی؟
انگیزهام از همان دوران بالا بود. در دوران شیمی درمانی کتاب میبردم بیمارستان، حتی اطلاع نداشتم سرطان دارم بعد از امتحان نهایی خودم میخواستم سال چهارم را شروع کنم و گفته بودم همین جا میخوانم و میرسانم اصلا نمیخواستم طول بکشد و یک سال بمانم اصلا فکرش را هم نمیکردم بمانم میگفتم هر موقع از بیمارستان بیرون بیایم درس میخوانم و خودم را میرسانم سال چهارم را هم تابستان در آزمونهای کانون ثبتنام کردم و بعد از 2 سال دوباره از سوم شروع کردم. قوانین مدرسه هم نمیگذاشت و در نهایت اجازه دادند مستمع آزاد در کلاسها بنشینم.
آیا شما به سایت کانون مراجعه میکردید؟ بیشتر به کدام قسمتها سر میزدید؟
هر روز یا روزی چند بار به سایت کانون سر میزدم نمونه سوالات را همیشه دانلود میکردم و حل میکردم مخصوصا سوالهای دیفرانسیل و اختصاصیها را. همچنین مقالههایی را که گروه دانش علمی میگذاشتند میخواندم و به صفحهی شخصی خودم و به صفحهی پشتیبانم سر میزدم بیشتر در همان صفحهی مقطع بودم.
شما فردی هستید که داستان خاصی داشتید، به عنوان کسی که سرسختانه جنگیدی و سربلند موفق شدی و مثل یک فاتح واقعی به حوادث پشت سرت لبخند زدی، در یک جمله چه توصیهای به دیگران دارید؟
به نظر من اینکه در گذشته چه اتفاقی افتاده یا قبل آزمونها نمرهی خوبی نداشتید یا در چند درس ضعیف بودید مهم نیست مهم این است که به آینده امیدوار باشید حتی اگر کنکور را هم بد دادید بدانید کنکور هم آخر هر چیزی نیست. بعدا در دانشگاه خوب باشید در هر مرحله که شکست خوردید بدانید این آخرین مرحله نیست و از همین مرحله باید شروع کنید و برای آیندهی خودتان برنامهریزی کنید.
خلاصه در هر مرحله از زندگی بدانید شما در هر مرحله که شکست بخورید این آخر مسیر نیست و میتوانید موفق شوید.