مفرد
من
اگر ساعتها از وقت استراحتم را صرف خوشحالی تو کردم و با شوق و انگیزه ی تمام سعی کردم درصدی ناچیز از برجسته کردن موفقیتت را جلوی خانوده و جلوی جمع مسئولین به عهده بگیرم هرگز منتی بابت آن را ندارم که لیاقت شما بیش از این هاست حتی اگر چشمانم خسته از خیره شدن های مداوم بر صفحه ی رایانه بود.
تو
اگر هیجان آمدن روی سکوی اهدای جوایز ضربان قلبت را بسان یک دونده ی سرعت بالا برد، هرگز نفهمیدی که ضربان قلب خانواده ات از سر شوق از ضربان تو پیشی گرفته بود.
و تو اگر آن روز جزو ممتازین نبودی هرگز ناامیدی را در دلت راه نده که اینچنین مراسمی بهترین انگیزه برای تلاش و عبور از شکست است که پیروزها شکست خورده های دیروزند.
او
که ساعت ها تلاش کرد تا مدرسه اش نمونه باشد و استرس داشتن یک مراسم خوب خواب را از چشمانش ربوده بود خوشحالیش را در رضایت تو می دید حتی اگر امروز جیبش خالی خالیست و حتی اگر تشکری نشنیده باشد.( که قطعا شنیده)
جوادی پور