نکاتی از مادر مسعود بهزادی نسب رتبه 2 ریاضی
هما موسوی راد، مادر مسعود بهزادی نسب، رتبهی 2 ریاضی کشو ردربارهی کارهایی که برای او انجام داده نکاتی کلیدی را مطرح کرده است که در ادامه با هم میخوانیم.
بعد از قبولی پسرم دوست داشتم به مدرسهها بروم و تجربیاتم را به پدرها و مادرها بگویم.
کارخاص و بهترین کاری که در حق مسعود انجام دادم این بود که از 6 ماهگی و زمانی که توانست چیزی در دست بگیرد کتاب دست او دادم و از آن زمان شبی نبود که بدون قصه یاشعر او را بخوابانم.
وقتی سه سالش بود حدود 150 تا 200 جلد کتاب در حد سن خودش داشت.
خودش هم بچهی بازیگوشی نبود و به کتاب علاقه داشت.
نوار دوران کودکیاش را دارم که وقتی قصه میگفتم تکههای آخر داستان را میگفت.
وقتی دو سال و نیمش بود سورههای کوچک قرآن را نیز حفظ بود.
ازسه سالگی که وارد مهد کودک شد همیشه پیگیر مسائل او بودم؛ البته یک مادر وسواسی نبودم.
در تمام مقاطع تحصیلی او، عضو انجمن اولیا و مربیان بودم.
اعتقادمن این است که اگر بچه حس کند مادرش همیشه مراقب و پیگیر مسائل اوست و همین طور اولیای مدرسه حس کنند مادر، پیگیرِ مسائل فرزندش است، آنها نیز برای آن دانشآموز وقت بیشتری صرف میکنند.
اکنون میخواهم تجربهی خود به عنوان یک مادر بیان کنم:
گفتن جملههای تأکیدی: من از سالهای اول دبستان همیشه به او میگفتم که تو درسخوان هستی و مطمئن هستم که در آینده هم درسخوان خواهی بود.
از ششماهگی همیشه او را با کتاب قصه میخواباندم و همچنین آیههای کوچک قرآن را به او آموزش میدادم؛ چون معتقدم که قرآن نور است و باعث تقویت حافظه و رشد مغزی میشود.
ایجاد فضای فرهنگی در منزل و اینکه بیش از آنکه در مورد لباس، مد، دکوراسیون منزل و... صحبت باشد، صحبت در مورد مسائل فرهنگی بود و من و پدرش اهل مطالعه بودیم.
هم من و هم پدرش همیشه پیگیر مسائل درسی او بودیم.
از سه سالگی که به مهد کودک میرفت پیگیر او بودم و در تمام دوران مدرسه، از اول دبستان تا پیشدانشگاهی، عضو انجمن اولیا و مربیان بودم.
به نظرم لقمهی حلالی که پدرش با زحمت زیاد به او داده است (ایشان کارمند شرکت خصوصی هستند) نقش زیادی در شکلگیری شخصیت او داشته است.