آقای دوست نداشتنی
دیربازی است که آقای دوست نداشتنی را میشناسم. غالبا وبلاگ که نه، دنیا را تیره و تار میبیند. آقای دوست نداشتنی با تعریف و تمجید و تشکر بیگانه است. آقای دوست نداشتنی از هر فرصتی برای انتقاد و تخریب استفاده میکند. یکی از بدترین لحظات زندگ آقای دوست نداشتنی تعریف از دیگران در جلوی جمع، در کلاس درس و در وبلاگ است. آقای دوست نداشتنی با انواع و اقسام نام های کاربری جعلی وارد میشود و انتقاد میکند. بسیار دوست دارد خود را بیش از یک نفر معرفی کند. آقای دوست نداشتنی در ظاهر، آخر تدین و دینداری است و مدام نسخه های مذهبی میپیچد و برچسب و وصله های ناجور به دیگران میچسباند. آقای دوست نداشتنی هیچ خاطره ای از موفقیت های شخصیش ندارد و برای همین سعی میکند موفقیت های دیگران را با تخریب و افترا خدشه دار کند. آقای دوست نداشتنی علیرغم میل باطنی اش روزانه وبلاگ مدرسه را چک میکند تا بلکه نقطه ضعفی ولو کوچک پیدا کند و قهرمانانه فریاد بزند. آقای دوست نداشتنی آرشیوی از کینه و نفرت و تخریب و انتقاد در نظرات وبلاگ انباشته کرده و کماکان سعی میکند دوست نداشتنی باشد. آقای دوست نداشتنی ذائقه اش با هیچ معلم ،دانش آموز و مطلبی سازگاری ندارد. آقای دوست نداشتنی، دوست نداشتنی بمان، چرا که بقول دکتر دولت آبادی: کینه ی تو بیشتر به کار این دنیا می آید تا عشق و محبت ما (جمع خوانندگان وبلاگ). جوادی پور