گزارش حضور در پایگاه مطالعه ی کنکور
سه شنبه 8 فروردین 96، فرصت کوتاهی دست داد تا یه سر به بچه ها بزنم و از اوضاع احوال مطالعه شون باخبر بشم. حیاط خیلی خلوت بود. در بدو ورود فضا طوری بود که انگار هفته هاست مدرسه تعطیل بوده، فقط چند تا موتور سیکلت پارک شده اون گوشه ی حیاط، نشون میداد که ظاهرا چند نفری داخل مدرسه هستن، هر چند کوچکترین سر و صدایی توی مدرسه نبود. تعداد بچه ها هشت، نه نفری بود ظاهرا.
اولین نفری که بدجوری استتار شده بود مهزیار بود که از بچه ها جدا شده بود و روی میز و نیمکت شطرنج داخل حیات مستقر شده بود.
داریوش هم بودش و اثر مطالعه ی زیاد توی چهره اش کاملا نمایان بود. دچار کاهش وزن شده. جملات گهربار اصغر هم اون پشت تصویر نقش بسته
موسی شکری زاده اواسط حضور من سالن رو ترک کرد و فرصت نشد که از چند و چون مطالعه اش بگه
مهدی ظهراب زاده از روند کلی مطالعه توی این چند روز ابراز رضایت میکرد. مهدی به شدت در حال تلاش هست که خودش رو برا کنکور آماده کنه. امیدورایم این سختکوشی نتیجه ی خوبی رو به همراه داشته باشه
بچه ها میگن همین تعداد ده دوازده نفر خودش یه مزیت هست چون اگه بیشتر بشن یه جورایی شلوغ میشه. البته نظر اوناست
هر باری که رفتیم سالن مطالعه اسماعیل تهمتنی رو دیدیم نشسته روی زمین. چندان علاقه ای به میز و صندلی نداره. اسماعیل، راستی صفری کجاست؟
دانیال؛ مصمم و جدی. ماشالله دانیال
حسن که راضی باشه یعنی همه چیز اوکی هست.
بچه های کلاس سوم، این پایگاه مطالعه خیلی مفید بوده برا ما. سال سوم برا امتحانات نهایی این پایگاه مطالعه برا ما معجزه کرد و معدل دیپلم ما رو کلی افزایش داد. توصیه های پایانی مهزیار بود.
طرف اگه بخواد میخونه، اگه قصد درس نداره که دیگه هیچ