طنز؛ با چیدمان جدید چطورید؟
امتحان دهم و سالن امتحانات؛ با چیدمان جدید چطورید؟
امتحان درس شیمی و درس عربی کلاس های دهم، امروز در حالی شروع شد که ساعت دفتر آقای فتحی که از زمان عقب افتاده بود، بچه ها رو با تاخیر 10 دقیقه ای روانه ی سالن کرد. این چیدمان سالن امتحانات واقعا جالب از آب در اومده. اون اواخرش عین بوفه ی اتوبوس واحد بدجوری شلوغ پلوغه. کلا یه ریسک بزرگه اگه تو چیدمان چند تا هم محلی کنار هم باشن. حالا سریکه ای باشه یا محل بالایی فرقی نداره. کافیه حواست نباشه. به طرفه العینی به شکل شیک و پیک همدیگه رو امداد رسانی میکنن. حالا همه هم ممتاز باشن ولی بعضی هاشون عین هافبک وسط فوتبال علاقه خاصی به توپ پخش کردن دارن که آقای احمدی امروز هافبک وسط ها رو به شدت مصدوم کرد. در هر حال ریسک بزرگیه کنار هم باشن و مراقب رو میخکوب میکنه توی همون نقطه. یکی دو نفرشون هم عین بوفه ی اتوبوس با تیشرت و لباس راحتی و دمپایی و لم داده خیلی ریلکس داشتن مینوشتن. اون اوایل امتحان آقای احمدی چند نفری رو به نوعی روانه ی انفرادی کرد و شعاع سه نفریشون رو با نفراتی از کلاس های متفاوت چید تا حساب کار دست بقیه بیاد. البته اون جلوی سالن هم عین اتوبوس که صندلی های اولش مدام از راننده درخواست آب و موزیک و کولر و ... دارن بچه ها مدام از آقای شعبانی درخواست و سوال داشتن. دهم تجربی ها هم که کلا با سکوت میانه ی خوبی ندارن خیلی دوست داشتن یه همهمه ای بشه تا یه تنوعی باشه براشون. اما اون وسط واقعا غرق و ذوب امتحان شده بودن. محمد حسین و عباس و مهدی و امید و ... کاملا غرق نوشتن بودن. فقط منوچهر هر باری که نگاش میکردی یه لبخند تحویلت میداد که ینی بعله ما هم صمیمی هستیم. جناح چپ ورودی هم با آرایش جدید ی که آقای احمدی بهشون داده بود دیگه آروم گرفته بودن. جناح راست – از سمت درب ورودی- که کلا نیازی به مراقب نداشتن هر چند توی قسمت مخفی سالن مستقر بودن. با اینکه شیمی از دروسی هست که زیاد تو سبد علایق من نیست و از سوالات محاسبه ای چیز زیادی در خاطرم نمونده بود ولی با یه پرسش از بچه ها، میگفتن امتحانشون سخت بوده. 25 دقیقه اضاف موندنشون گواهی بود بر این سختی. نگران نباشید سختی آدمو سخت تر میکنه. جوادی پور